شعری در مورد امام زمان (عج )
+ نویسنده رضا نجفی آذر هریس در 5 / 11 / 1392 |
به طاها، به یاسین، به معراج احمد
به قدر و به کوثر، به رضوان و طوبی
به وحی الهی، به قرآن جاری
به تورات موسی و انجیل عیسی
بسی پادشاهی کنم در گدایی
چو باشم گدای گدایان زهرا (سلامالله علیها)
چه شبها که زهرا (سلامالله علیها) دعا کرده تا ما
همه شیعه گردیم و بیتاب مولا
غلامی این خانواده، دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما
مسیرت مشخص، امیرت مشخص، مکن دل دل، ای دل! بزن دل به دریا
که دنیا به خسران عقبا نیرزد
به دوری ز اولاد زهرا نیرزد
و این زندگانی فانی جوانی
خوشیهای امروز و اینجا
به افسوس بسیار فردا نیرزد
اگر عاشقانه هوادار یاری
اگر مخلصانه گرفتار یاری
اگر آبرو میگذاری به پایش
یقیناً یقیناً خریدار یاری
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟
چه اندازه در ندبهها زاری یابی؟
به شانه کشیدی غم سینهاش را؟
و یا چون بقیه تو سربار یاری
اگر یک نفر را به او وصل کردی،
برای سپاهش تو سردار یاری
به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟
چه مقدار بیتاب و بیمار یاری؟
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست
اگر بیقراری بدان یار یاری
و پایان این بیقراری بهشت است
بهشتی که سرخوش ز دیدار یاری
نسیم کرامت وزیدن گرفته
و باران رحمت چکیدن گرفته
مبادا بدوزی نگاه دلت را
به مردم که بازار یوسف فروشی در این دورۀ بد، شدیداً گرفته
خدایا به روی درخشان مهدی
به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش که دریای داغ است
به چشمان از غصه گریان مهدی
به لبهای گرم علی یا علیاش
به ذکر حسین و حسن جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش
به چشم امید فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش
به سبحان سبحان سبحان مهدی
به برق نگاه و به خال سیاهش
به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش به جاه جلیلش
به صوت حجازی قرآن مهدی
به صبح عراق و شبانگاه شامش
به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان دادههای مسیر عبورش
به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائمالاشتیاقش بگردان
مرا سینهچاک فراقش بگردان
تفضل بفرما بر این بندۀ بیسر و پا
مرا همدم و محرم و هم رکاب
سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
یا مهدی، یا مهدی، مددی